سفر و مسافرت و غریبی و غربت
سفر و مسافرت و غریبی و غربت دومقوله جدا از هم هستند که گاهی وقتها با هم رابطه علی معلولی دارند سفری دوهفته ای به ایران داشتم ،خوشبختانه خوب بود و به خوبی گذشت؛ شاید هم به خاطر این بود که من همیشه خودم را به هر محیطی زود سازش می دهم در این سفر سعی کردم که با افراد مختلفی هم صحبت بشوم واز نظراتشان و نصایحشان پند بگیرم و آویزه گوشم کنم برای اینکه بتوانم زندگیم را بهبود و پیشرفت بدهم
میتوانم به صراحت بگویم که بعد از چندین سفر، این اولین سفری بود که من بعد از رسیدنم به مالزی غریبی وغربت و فشار ناشی از آن را بیش از بیش درک کردم خیلی به خودم فشار آوردم که گریه نکنم و همسرم را ناراحت نکنم (چون همسرم روی من خیلی حساس است).ولی بالاخره بغضم ترکید وساعت ها گریه کردم
از قدیم گفتن سواره از پیاده و پیاده از سواره خبرنداره؛تا کسی غم غربت نکشیده باشد آن را متوجه نمی شود