زندگی پس از مرگ
اعتقاد به زندگی پس از مرگ دو گونه است تناسخ و رستاخیز.
روز حشر: به معنی روز برانگیخته شدن است.و مترادف روز قیامت و روز رستاخیز میباشد.محشور شدن هم از همین جا میآید.(ویکی پدیا)
رَستاخیز: به باور برانگیخته شدن پس از مرگ اشاره میکند. در فارسی رست به معنی پیکر مرده است و معنی واژگانی رستاخیز (رست+آ+خیز) «برخاستن جسدها» است
تناسخ:وازایش یا تناسخ یا باززایی یعنی زاییده شدن دوباره پس از مرگ،
تناسخ یعنی روح پس از مرگ به جسم فرد دیگری منتقل میشود
.مانند دائو، بوداگرایی، هندوگرایی، برهمایی، جینیسم، سیکیسم ویارسان است. همچنین برخی شیعیان معروف به غُلات نیز به آن اعتقاد دارندو آن را با رجعت یکی میدانند.
رستاخیز در مصر باستان
در باور مصریان باستان? روز داوری در هنگامه? پس از مرگ و پس از مومیایی شدن? با گواهی و اعتراف به پاکی از سوی شخص مرده در حضور اوزیریس و سایر خدایان? اتفاق میافتد. کسی که به نیکی اثبات شده? به زندگی پس از مرگ میرفت و کسی که در اثبات بیگناهی ناتوان میبود? خوراک درندگانی با نیمتنه تمساح و نیم دیگر شیر میشد.
رستاخیز در دین زردشت
در آئین زرتشت و بنا بر گاتها? در هزاره? سوم یا پایان جهان? نجاتدهندهای بنام سوشیانت ظهور می کند و خوبی و شادی در جهان حکمفرما میگردد. سپس مردگان زنده میشوند? بدکاران نابود و نیکوکاران به زندگی جاودانی میرسند .
رستاخیز در مسیحیت
تعریف رستاخیز در مسیحیت و به ویژه در بین کاتولیکها به همان معنای زنده شدن مردگان آمده.
ولی از نظر منابع در کتاب مقدس و انجیل? یکی در انجیل متی باب 25 به روشنی به رستاخیز نهایی اشاره شده و دیگری در کتاب مکاشفه(بخش پایانی انجیل) باب 20 تعریف شده است: آنگاه تخت بزرگ سفیدی دیدم. برآن کسی نشسته بود که زمین و آسمان از وی گریختند12سپس مردهگان را دیدم که از بزرگ و کوچک(برخاسته) در برابر خدا ایستادهاند. دفترها باز شد و مردهگان طبق آن محاکمه شدند13بنابراین دریا و زمین و قبرها? مردهگانی که در خود داشتند تحویل دادند تا مطابق اعمالشان محاکمه شوند14» کتاب مکاشفه- عهد جدید: باب 20 و آیات 11 الی 14»
رستاخیز(قیامت) در قرآن
آنچه از قرآن در وصف روز قیامت بدست میآید این است که روز قیامت روزی است که هیچ سبب و واسطهای بین خدا و مردم حاجب و مانع نمیشود و از ظاهر قرآن و سنت چنین بدست میآید که نسل بشر که منتهی به آدم و حوا میشود، تا آنروز منقرض میگردد.
موضوع باز شدن آسمانها و زمین از حالت پیوسته در آیه زیر از سوره انبیاء اشاره شده است:
آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم
همچنین موضوع پایان دنیا و بازگشتن آسمان به حالت اول نیز در چند آیه بعد از همان سوره اشاره شده است:
روزی که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها در میپیچیم. همان گونه که بار نخست آفرینش دوباره آن را بازمیگردانیم. وعدهای است بر عهده ما، که ما انجام دهنده آنیم
تناسخ
تناسخ در آیین بودا
بعضی می گویند که او به بهشت و دوزخ معتقد بوده است .در مالزی معبدی است که بهشت و جهنم را با ساختن مجسمه هایی ترسیم کرده اند ولی آنچه مسلم است این که بودا مانند سایر هندوان به تناسخ عقیده داشت و همیشه درصدد بود که چگونه می تواند به نیروانا ، نایل شود. بودائیان معتقدند که روح انسان ، پس از مرگ ، نسبت به اعمال و کردارش ، در بدن های نوزاد انسان یا در حیوانات و نباتات درمی آید و آن قدر روح انسان از این بدن به آن بدن می رود تا این که کاملاً تصفیه شود و سرانجام به نیروانا بپیوندد. در مجموعه تعالیم بودا ، لفظ نیروانا همیشه مترادف با مفهوم برکت و خشنودی آمده است ، ولی نیروانای کامل شامل فناست. پاداش عالی ترین مقام پارسایی است که شخص هرگز دوباره پا به عرصه گیتی نگذارد.(معادل فناء فی الله در عرفان اسلامی است)
تناسخ در آیین هندو
درآیین هندو راجع به تناسخ آمده است که هر جانداری روانی دارد که از جهان روان "برهمان" آمده است. "برهمان" جاوید است و هرگز نمی میرد و از این رو روان زندگان که از جهان روان جاوید می آید مردنی نیست و همه مردم باید که نیکوئی پیشه کنند بدین امید که سرانجام به روان جهان بپیوندند. در "اوپانیشاد ها" آمده است که خدا (برهمان) ، نیروی حیاتی جهان ابدی است و روح فرد ، یعنی آتمن ، جزئی از آن نیروی حیاتی است. اوپانیشادها دربردارنده این تعلیم نیز هستند که هر زنده ای دستخوش دوباره زاییده شدن است و شکل بعدی وجود او بسته به کردارهایی است که در این زندگی مرتکب می شود.
تناسخ درآیین تائوئیسم
در تائوئیسم افرادی را می بینیم که در قالب افراد متفاوت در زمانهای مختلف زندگی کرده اند. در متن مقدس چانگ تزو آمده است: تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است.
تناسخ در آیین یارسان (اهل حق)
در دین یارسان تناسخ حقیقتی جدا نشدنی است. یارسان میگوید که هر روحی باید سیری را برای تکامل خود طی کند و آن را با دونادون میشناسند. روح باید جسمها وجامههای مختلف ازجمله ( مرحله جانوری؛ نباتی : جمادی و....) را طی کند و در هر مرحله روح وارد عالم برزخ میشود و پس از رسیدگی به اعمال روح و سنجش اعمالی که روح با اختیار خود بدست اورده دوباره روح را با توجه به اسحقاق خود به صورت نوزاد در خانواده مستحق خود (مثلا"در جامه انسانی) در خانواده ثروتمند یا فقیر و...مورد آزمایش قرار میگیرد.و بعد از 1001 دون(همان مرحله)روح انسان کامل میشود و ذات خدایی در آن روح نایل میشود.البته روحهایی وجود دارد که کمتر ویا بیشتر از هزار ویک دون را طی نمایند واین بستگی به دلایل مختلف از جمله ریاضت و لطف حق تعالی و ... دارد.در تناسخ اعتقاد به حلول روح است ولی در دونادون اعتقاد بر تجلی ومظهریت ذات بر روح است
تناسخ در اسلام
از آنجا که اعتقاد به معاد از اصول اعتقادات در اسلام است، برخی با تکیه بر این اصل معتقدند مسئله تناسخ جایگاهی در اسلام ندارد و بطور کل مردود است. اینان با اشاره به منابعی در قرآن، حدیث، و در بین متکلّمین و فلاسفه? اسلامی(مشاء، اشراق، حکمت متعالیه) دلایلی در ردّ تناسخ ارائه می کنند. البته برای نوعی از تناسخ که قیامت را مردود نداند، همچون اعتقاد به رجعت، دلیلی از متون اسلامی اقامه نمی کنند.
در عین حال، برخی دیگر با رجوع به آیاتی در قران به اشاره و مقبولیت آن در قرآن اشاره می کنند: "چگونه به خداوند کافر میشوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید.(بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست)." (بقره، 28) و نیز:
"شب را در روز در می آوری و روز را در شب در می آوری، و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده بیرون می آوری؛ و هر که را بخواهی بی حساب روزی می دهی ." (آل عمران، 27)
و در آیه 99 و100 سوره مومنون آمده است که: "آنگاه که مرگ یکی از آن ها برسد می گوید:پروردگارا! مرا باز گردانید شاید عمل صالحی انجام دهم آنچه را در گذشته ترک کرده ام هرگز! این صرفاً سخنی است که او می گوید پیشاپیش آنان برزخ است تا آن روزی که برانگیخته شوند"
تناسخ با اصل "تبدل انواع" از دیدگاه مولانا متفاوت میباشد چرا که تناسخ به دور باطل اشاره و معتقد است روح از یک بدن به بدن دیگر بی هدف در حرکت است حال آنکه تبدل انواع معتقد است روح جهت تکامل و یکی شدن با ذات اقدس در حرکت است و تولد و مرگ مییابد.