میخواهم در مورد صبر بنویسم خودم میدونم که این بار دوم هست که در این مورد مینویسم ولی باید بگویم که هر چی در مورد این کلمه سه حرفی بگم، کم گفتم .به نظرم آمد که متنم را با این شعر شروع کنم:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمن براثر صبر توبتت ظفر آید
این شعر ار جمله شعرهایی است که من آن را از زبان مادرم بارها وبارها شنیدم و خیلی دوستش دارم ،میخواهم در همین راستا خاطره ای تعریف کنم .دیشب بد جوری هوس پیتزا کرده بودم ،به همسرم گفتم ولی ایشان به من گفتند "که آخر ماه است و ما باید بیشتر صرفه جویی کنیم در ضمن پیتزا ی مالزی گرون هست و تازه شما هفته دیگه که داری میری ایران انجا بخور".من پذیرفتم ودر موردش هیچ اصراری نکردم آن شب گذشت و ما به خونه اومدیم فرداش حدود ساعت 12 ظهر در خونمون را زدن ،ما هر دومون خیلی تعجب کردیم (ما کسی را نداشتیم که اون موقعه ظهر به ما سر بزنه) در را باز کردیم خانمی مالایی بود کوپن پیتزا در دستش یود و میگفت که این پیبزا فروشی تخفیف زده واگر شما 20 رینگت بدهین میتونین از آن استفاده کنید . هر دوتامون هاج و واج شده بودیم نمی دونستیم چه کار کنیم بعد از ده دقیقه ای مشورت کردن ونگه داشتن اون خانوم دم در، به نتیجه رسیدیم و پول را دادیم و آن کوپن را خریدیم . بعدش تصمیم گرقتیم که برای شام به آن پیتزا فروشی بریم و صحت آن مسئله را جویا شویم . خدا را شکر درست بود وما گول نخوردیم . در انجا من به یاد این شعر افتادم وآن را هم را خواندم و همسرم هم گفتند صبر در هر چیزی لازم است و با صبر هر چیزی را میتوانی از آن خود ت کنی
.