وقتی به کلمه عزب برخورد میکنیم ناخدا گاه ممکن است به واژه هایی نظیر معذب و عذاب برسیم ولی باید بگویم که عزب به معنای مجرد است .از این موضوع میتوانیم به کلمه ی مرکبی چون جوان عذب برسیم یعنی جوانی که در عذاب است البته باید گفت که معلوم نیست این عذاب چه نوع حالتی را میرساند آیا منظور حالت روحی وروانی اواست یا منظور از ان منظور مریضی ورنج بردن (جسمی) است . جوان عذب به جوانی گفته میشود که معنای زندگی را آن گونه که باید و شاید نمی تواند بفهمد آن کسی است که شاید زندگی را در معنای خوردن و خوابیدن ببیند و شاید هم گپی با دوستان .دوری از خانواده و شلوغ بودن سر پدر و مادر ووقت کافی نداشتن آنها برای فرزند میتواند یکی از عواملی باشد که یک جوان را به آنچه گفته شد تبدیل میکند . الان فکر میکنم که معنی و منظور من را از این نوشته فهمیدید بله جوان عذب جوانی که آرامش روحی و ذهنی و تمرکز حواس ندارد که البته گاهی ممکن است این حالات روی دهد در حالیکه خود طرف از آنها بی خبر باشد و انها را یک رویدادطبیعی بداند و هیچ چیز غیر عادی حس نکند . در این حالت آیا کسی میتواند به آن فرد کمک کند ؟ شما چه فکر میکنید ؟به نظر من اگر بعضی مواقع بر روی کار انها نظارتی کنیم حتی اگر از دور باشد میتوانیم به علل ضعف آنها پی ببریم و اگر پدر و مادر بتوانند خود را یک دوست برای آن فرد به حساب بیاورد میتوانند مشکل جوانشان را متوجه شوند ،پس چه میشود گاهی وقتها دست از کار روزانه خود بردارند و به درد و دل انها گوش دهند . پدر و مادر ها خوب میدانند که آنها برای خوب زیستن خود و فرزندشان کار میکنند نه برای جمع آوری اموال و... .